سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 گردشگران شوخی‌شوخی سنگ می‌زنند، پرنده‌ها جدی‌جدی می‌روند

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- این که کسی روز روشن، تبر دست بگیرد، یه درخت سبز و زنده را که بدون اغراق نیم متر قطر داشته را قطع بکند، خیلی ساده بیندازد روی دوشش، برود بگذارد روی آتش، خیلی معمول نیست. نه که توی این مملکت آدم‌ها خیلی دربند نگرانی باشند بابت درخت و جنگل و فضای سبز، معمولا اکراه دارند وقتی تک و تنها می‌روند جایی. این صحنه اما توی یکی از روزهای نوروز امسال در جنگل نظامی مشاهده شد. جایی که قدم به قدم یک خانواده نشسته بودند و بساط آتش و سیخ و کباب به راه بود و مگر می‌شود در همچه فضایی اعتراض کرد به این همه آتش‌بازی و این همه سوزاندن بی‌مورد و این قطع عجیب و غریب درخت؟ حاشا و کلا!!!

گردشگر بیاید؛ پرنده، پر

یک جایی معرفی می‌شود به عنوان تالاب، دیدنی، پر از پرنده،‌ اصلا زیستگاه پرندگان بومی و مهاجر. چه چیز این منطقه را تبدیل کرده به زیستگاه پرندگان؟ بدون تردید، امنیت. پرنده جایی که امنیت نباشد، سر و صدا باشد، پا گذاشته بشود روی لانه‌اش، روی جوجه‌هایش، شکار بشود، نمی‌ماند. نمونه‌اش کجا دیده شد؟ توی تالاب شیمبار، توی تالاب گندمان. این‌ها که البته نمونه بود. می‌شود به جای این دو، بسیاری تالاب دیگر را گذاشت و نتیجه، همان که بود.

موسم نوروز، طبیعی است که خیلی‌ها راه جنوب بگیرند، بروند تا سواحل خلیج فارس، شهرهای جنوبی. آمار لازم نیست که معلوم شود چه حجمی از گردشگر نوروز را جنوب گذرانده. طبیعت چه حالی داشته آن روزها؟

«محمد درویش»، فعال محیط زیست از گردشگرانی بوده که سواحل جنوبی را به سواحل شمالی ترجیح داده است. مشاهده‌های او، حکایت خوشایندی نیست از زمینی که زیر پای انبوه گردشگران لگدکوب شده بود. لگد کوب شدن، یک بخش ماجراست و رفتن پرنده‌ها یک بخش دیگر. ماجرا ساده و پیچیده است در آن واحد. مردم برای دیدن پرنده‌ها می‌روند، پرنده‌ها مردم را می‌بینند،‌ می‌روند. منطقه، فلسفه جذابیت‌اش را از دست می‌دهد. «تالاب شیمبار» و «گندمان» این ماجرا را از سر گذرانده‌اند، نوروز 92.

درویش می‌گوید: «تالاب شیمبار هنوز هم به لحاظ پوشش گیاهی و هم به لحاظ منابع آبی، وضعیت خوبی دارد. با این همه در نوروز هیچ پرنده‌ای در آن‌جا مشاهده نشد.»

این‌ها بخشی از دلایلی است که درویش می‌شمارد: «پرندگان جایی می‌مانند که امنیت دارد، وقتی گردشگر هجوم می‌برد، سر و صدا ایجاد می‌کند، آلودگی ایجاد می‌کند و البته، شکار می‌کند، پرنده‌ای باقی نمی‌ماند.»

او فراموش نمی‌کند که بگوید در تالاب شیمبار صدای تفنگ‌های شکار برای لحظه‌ای قطع نمی‌شد و این که مشابه همین ماجرا را در روزهای بعد در تالاب گندمان دیده‌است.

ناامنی تنها معضل نیست، زباله بیداد می کند.

این که گردشگر هر جا پا می‌گذارد،‌ ضیافت زباله ‌اجتناب‌ناپذیر است، چیز تازه‌ای نیست، سواحل جنوب هم تافته جدا بافته نبودند که نه ماموری گماشته شده بوده به کار تذکر به گردشگر نه لابد سطل زباله به میزان لازم موجود بوده است.

مشاهده‌های درویش از منطقه: «در سواحل اطراف بندر دیلم و بندر گناوه، حجم زباله وحشتناک بود، گویی مردم تصور می‌کردند وظیفه دولت است زباله‌های آن‌ها را جمع‌آوری کند.»

او ادامه می‌دهد: «همین ماجرا را می‌شد در رودخانه خیرآباد در بهبهان دید، مردمی که در اطراف رودخانه مستقر شده بودند، الزامی برای جمع‌آوری زباله‌هایشان نمی‌دیدند،‌ بیشتر از همه قوطی‌های خالی کنسرو.»

قوطی‌های خالی فلزی، جدا از این که به هر حال زباله است و همه ویژگی‌های نامطلوب پسماند را داراست، آسیب جدی هم به همراه دارد، چنان که درویش می‌گوید: «جانورانی مانند روباه و شغال به هوای بوی باقی‌مانده غذا در قوطی‌های کنسرو پوزه را داخل آن‌ها فرو می‌کنند و بسیار دیده شده که زخمی می‌شوند و چه بسا بابت این زخم و آلودگی، می‌میرند.»

میانکاله هم حال خوشی نداشته

درست است که جنوب کشش بیشتری دارد از منتهی الیه شرقی دریای خزر در روزهای تعطیلات عید،‌ با این حال تعداد گردشگران ورودی به میانکاله، قابل توجه بود این با توجه به این نکته که اساسا استان گلستان و به خصوص میانکاله آنقدرها مورد توجه مردم نیست که جنوب و مازندران و گیلان، باز هم حجم تخریب‌های ناشی از طبیعت‌گردی، چشمگیر بوده است.

بر اساس اعلام مسوولان محیط زیست، بیش از 40 هزار نفر در نوروز از میانکاله دیدن کردند. مسایل به وجود آمده چه بود و چرا؟

«حر منصوری»، دیده‌بان طبیعت میانکاله در گفت و گو با CHN در این باره می‌گوید:‌«در زمان‌هایی که میانکاله سایت مناسب پرنده‌نگری است،‌ 2هزار و 500 تا 3 هزار نفر در قالب تورهای طبیعت‌گردی از منطقه بازدید می‌کنند و البته در هر تور تنها 25 نفر طبیعت‌گرد حضور دارند، زیرا منطقه کشش تعداد بیشتر ندارد.»

گردشگران نوروزی اما جدا از تعداد، طبیعت‌گردان حرفه‌ای نیستند،‌ راهنما همراهشان نیست و به رفتار در طبیعت، آن‌هم زیستگاه حساسی مانند میانکاله آشنایی ندارند و مهم‌تر از همه سفرشان هدفمند نیست برای مثال برای دیدن فلان پرنده به تالاب میانکاله نمی‌روند. همین است که ساده‌ترین انواع تخریب می‌شود رها کردن زباله، شکستن شاخ و برگ درختان، تخریب زیستگاه پرندگانی که پای درختان لانه دارند و گرفتن امکان استتار از جانوران که حیات آن‌ها را غیر ممکن می‌کند.  

منصوری از مطرح شدن سایت‌های طبیعی در رسانه‌ها نگران است و معتقد است این اقدام و البته اقدامات دولت بعد از آن در نهایت نه تنها موجب ماندگاری و استفاده گردشگران نمی‌شود که تخریب همیشگی را در پی دارد. این تاثیر در بلند مدت تاثیرات سوئ خود را نشان می‌دهد.

جزیره آشوراده، تنها جزیره ایرانی دریاچه کاسپین، یکی از بهترین مثال‌ها در این زمینه است. به گفته منصوری، آشوراده از آن‌جا که مورد اقبال بسیار طبیعت‌گردانی که البته با هدف دیدن طبیعت و حیات وحش وارد جزیره می‌شوند، قرار گرفته است دولت به فکر تاسیس دهکده گردشگری در آن افتاده است، دهکده‌ای که لابد بعد از آن رستوران و قهوه خانه و هتل را هم اجتناب‌ناپذیر می‌کند و بعد از چندی کسی نمی‌داند چرا به آشوراده می‌رفته و دنبال چه بوده است.

کسانی که برای دیدن آشوراده می‌روند، انارستان‌ها، بوته‌های تمشک، کاکتوس‌ها و جانوران برایشان جذابیت دارد اما با ساخت دهکده گردشگری، امیدی به ماندگاری این جاذبه‌ها نیست.

فرار پرنده‌ها در نتیجه هجوم گردشگران، در میانکاله نیز قابل مشاهده بوده است. این که منطقه میانکاله یکی از مناطق جذاب پرندگان به خصوص فلامینگوها است، بابت امنیت و غنی بودن زیستگاه، حرف تازه‌ای نیست اما این که تا مدتی دیگر، پرنده‌ها از میانکاله هم قهر بکنند، دور از ذهن نباید باشد.

منصوری در این باره می‌گوید:‌«حتی مردم بومی هم این اصل را فراموش می‌کنند که جذابیت منطقه بابت مواهب طبیعی آن است، این است که قایقرانی را به صورت انبوه در زیستگاه پرندگان به راه می‌اندازند و تا زمان کوتاهی پرنده‌ای در میانکاله نمی‌ماند.»

منبع : chn.ir



   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :3
کل بازدید : 41482
کل یاداشته ها : 18


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ